ماده 1146 قانون مدنی : طلاق خُلع آن است که زن به واسطهی کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر میدهد طلاق بگیرد اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد.
مطلب بالا نص صریح قانون مدنی است که تکلیف زندگی زنا شویی را در زمانی که زن از شوهر خود به هر دلیلی تنفر پیدا کرده ، مشخص نموده است. در زندگی زناشویی گاهی پیش می آید که زن بنا به رفتارهایی که از شوهر خود می بیند نسبت به او بی علاقه می شود و حتی این بی علاقگی به حدی می رسد که نسبت به او در وجود خود احساس تنفر می کند. حالا با وجود این حالت تکلیف زن در زندگی مشترک چیست؟ آیا شرایط بوجود آمده را هر طور شده باید تحمل کند و به اصطلاح بسازد و بسوزد یا راه چارهای هم وجود دارد ؟
به نظر من بعنوان وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی و دارای تجربه در مسائل خانوادگی این مهم وظیفه وکیل خانواده است که بتواند اولاً با پرسش های عمیق و تخصصی که از زن (زوجه) انجام می دهد به این نکته مهم برسد که آیا واقعاً وی از شوهر خود متنفر شده است یا یک دلزدگی ساده است؟ ثانیاً در صورت بروز تنفر دراو نسبت به شوهر خود ریشه آن را دریابد ثالثا آیا می تواند در راه حل دیگری غیر از طلاق و جدایی برای زن پیدا کرده و بباعث تدوام اساس خانواده گردد.
این در مرحله اول وظیفه انسانی هر فرد است که به هم نوع خود بهترین مشاوره را ارائه نماید و در مرحله دوم و به طریق اولی وظیفه وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی و وکیل خانواده است که تا آنجایی که می تواند از فروپاشی کانون یک خانواده جلوگیری نماید.
روش و هدف ما به ترتیب اول تشکیل جلسات مشاوره برای ایجاد صلح و سازش بین زن و شوهراست که اگر به نتیجه مطلوب در این مرحله نائل نشدیم آخرین راه حل، تقدیم دادخواست طلاق به درخواست زوجه می باشد و با توجه به اینکه اثبات عسر و هرج به دلیل تنفر زن از شوهر در دادگاهها اصولاً پذیرفته نمی شود کار وکیل خانواده را مقداری سخت کرده است بنابراین لازم است قبل از انجام هرکاری با یک وکیل دادگستری (وکیل خانواده) با سابقه کاری کافی مشورت نمایید.
یحیی رحمتی وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی وکیل خانواده